زندگي شايد<br />يك خيابان درازست كه هر روز زني با زنبيلي از آن مي گذرد<br />زندگي شايد<br />ريسمانيست كه مردي باآن خود را از شاخه مي آويزد<br />زندگي شايد Ø·Ùليست كه از مدرسه بر مي گردد<br /><br />زندگي شايد اÙروختن سيگاري باشد ،در Ùاصله ÙŠ رخوتناك دو همآغوشي<br />يا عبور گيج رهگذري باشد<br />كه كلاه از سر بر مي دارد<br />Ùˆ به يك رهگذر ديگر با لبخندي بي معني مي گويد â€œØµØ¨Ø Ø¨Ø®ÙŠØ±â€<br /><br />زندگي شايد آن Ù„Øظه ÙŠ مسدوديست<br />كه نگاه من ،در ني ني چشمان تو خود را ويران مي سازد<br />Ùˆ در اين Øسي است<br />كه من آن را با ادراك ماه Ùˆ با درياÙت ظلمت خواهم آميخت